| سید مهدی سیدی |
جوان امروز باید بهقدر کافی خطرپذیر باشد. اینجور نیست که همه آدمها علاقه کافی به خطر کردن در زندگی داشته باشند اما همه آدمها ناچارند در معرض خطر قرار بگیرند.
در زندگی صحنههایی هست که با عدم قطعیت مواجهیم پس نتیجه تصمیممان قابل پیشبینی نیست. اینجاست که باید با درصدی از خطا تن به خطر بدهیم؛ از انتخاب رشته کنکور گرفته تا ازدواج و فرزندآوری و سرمایهگذاری اقتصادی و تغییر شغل. در همه اینها رگههایی از نااطمینانی و بیاطلاعی وجود دارد.
برخلاف باور عمومی، همه جنبههای خطرپذیری به ژن و ذات آدمها مرتبط نیست. حتما بخشهای ویژهای از آن دستپخت محیط و روشهای تربیتی است. یعنی این دستگاه فرهنگی خانواده و رسانه است که ما را اهل شجاعت یا ترس بار میآورد؛ چه آنکه هم نگرشها و هم مهارتها در چگونگی مواجه انسان با صحنههای سخت زندگی سهم بالایی دارد.
هوشمندی پدر و مادر در تعامل با فرزند خردسال و نوجوان، عامل مؤثری برای شجاعت او در تصمیمگیری است. بچهها باید این قاعده را بیاموزند که زندگی پر از صحنههای ناشناس و غیرقطعی است. بهعلاوه این را باور کنند تصمیم نگرفتن یا بدموقع تصمیم گرفتن، مثل تصمیم غلط گرفتن است.
بعضی خانوادهها و حتی با تأسف برخی مدارس، فرزندان را شجاع بار نمیآورند و درصدی از ترس، بزدلی و احتیاط کاذب را در دلشان میکارند؛ آنچنانکه در آینده، همین فرزند در هنگامه ازدواج نیز همین نازدانگی و فرار از تصمیم را به دوش میکشد و چهبسا خانواده آینده خود را با درجاتی از بیعرضگی نابود میکند.
دانشجویی برای انتخاب رشته ارشد تماس گرفت. گفت بعد از رفتوبرگشتها و مشورتها رشته خودم را انتخاب کردم. ولی میخواهم شما تأیید نهایی را بدهید. گفتم تو که فرایند را تکمیل کردهای؛ چه نیازی به تأیید من. گفت میخواهم دلم به کسی گرم باشد. گفتم باطن حرفت آن است که میخواهی سهم مسئولیت خودت را گردن نگیری و روز مبادا تقصیر را گردن شخص ثالث بیندازی!
این دقیقا یکی از آفتهای تربیتی ماست که بهجای آنکه فرزند را مسئولیتپذیر بار بیاوریم جوری حرکت میدهیم که همیشه دنبال شریک جرم بگردد و این خلاف خطرپذیری عاقلانه است. باید گاهی اجازه دهیم فرزندانمان خطا کنند و خودشان هم سهم خطای خودشان را جبران کنند و حتی توسط روزگار تنبیه شوند. قرار نیست مدام در مقام وکیل مدافع یا حامی پولدار سهم خطاهای آنها را صفر کنیم.
جایی به شوخی گفتم اگر فرزندی شیشه همسایه را شکست اجازه دهید خودش هم کتکش را بخورد!