| سید مهدی سیدی |
مسئولیتهای رهبری در قانون اساسی، روشن است. اما به نظر میآید آیتالله خامنهای ذیل وظایف قانونی و شرعی ولی فقیه، خود به تنهایی چند پروژه را در ایران پیش برده است. بازخوانی رفتار و کارنامه مدیریتی ایشان در طول ۳۴ سال اخیر در جایگاه رهبری انقلاب و نیز پیش از آن در دوران ریاستجمهوری نشان میدهد ایشان نقشه راه معین و استراتژیکی را برای خود مقرر کرده است.
شاید خیلی مرسوم نباشد رهبری انقلاب برای خود «دستیار» تعیین کند. احکام ایشان در خصوص برجستگان بیشتر حوالی حکم مشاور چرخیده است اما حکم اخیر ایشان در خصوص دکتر مخبر چیزی فراتر است: مشاور و دستیار.
در ادبیات مدیریتی، دستیار به چه معناست؟ مدیری برای خود وظایفی تعریف کرده که در برخی وظایف مهم و خاص از شخصی میخواهد دست یاریگر او در پیشبرد آن مسئولیت باشد. حال حکم مقام معظم رهبری درباره معاون اول رییسجمهور شهید گویای یکی از ابر پروژههای ملی است که رهبری همواره خود را متصدی مستقیم آن دانسته و شخصا آن را در تمام ادوار سیاسی دولتهای گوناگون به پیش برده است:
«بهکارگیری نخبگان و جوانان پرانگیزه و تلاشگر در اجرای طرحهای گوناگون»
به نظر میآید «مسئله یک» ایران ظرفیتسازی نیروی انسانی و ظرفیتآفرینی نیروی جوان نخبه است آنچنان که در تعابیر امام عظیمالشأن نیز نظیر این معنا با عناوینی همچون «کارخانه انسانسازی» منعکس بوده است. ساده و خودمانی میتوان گفت دستفرمان رهبری در مدیریت کلان جمهوری اسلامی آن است که مبادا ساختار قدرت از مردم دور شود و مبادا بطن و متن حاکمیت از نیروی جوان انقلابی و نخبه دلبسته به کشور تهی شود.
حال، رهبری عزیز بعد از سالهای طولانی انگار به این ضرورت (یا شاید اضطرار) رسیدهاند که بایستی یکنفر در جایگاه دستیار ایشان با جدیت و ساختار کاملتر همین مسئولیت انقلابی خطیر را پیش ببرد.
فهم این سیاست توسط اصحاب سیاست و رسانه در شرایط حاضر بسیار راهگشا و تحولآفرین خواهد بود؛ به ویژه برای عناصر اصلی دولت دکتر پزشکیان.