| سید مهدی سیدی |
حادثه خبر نمیکند اما خبر میسازد و اینک جدیدترین خبر، از پی حادثهای تلخ متولد شده است: در محله خلازیر تهران، ساختمانی غیرمجاز در عملیات تخریب قانونی فرو میریزد و همزمان ساختمانهای ناایمن و غیر مجاز اطراف آن نیز به یکباره ویران شده و چند نفر جان میبازند.
در میانه اندوه غبارآلود این ماجرا، گرد و خاکهای دیگری در آسمان خبر و تحلیل برمیخیزد. اخباری که نه خاستگاه و نه انگیزه آن بر آگاهان پوشیده نیست. اینبار هم حادثه بهانه است و کارآمدی نشانه.
چرا به شهرداری حمله میشود
«شهر»داری کار سختی است؛ چیزی شبیه کشورداری. شهر پر از تنوع، تنش و مسئله است؛ انتظارات بالاست و دورنمای اندیشیده شده برای تهران از جنس الگوسازی در افق کلانشهرهای جهان اسلام است. پس به تبع آن سختیها و تنگیها از حالت معمول بیشتر و پر فشارتر است. حال در میانه این سختیهای طبیعی و تاریخی، جنس دیگری از دشواریها و آزارها رخ نموده است. مدیریت فعلی شهر تهران (شهرداری و شورای شهر) از پس ماهها تلاش و اقدام، به فصلی تازه از عملیات روانی فراخوانده شده است تا در طوفانی از لایههای سنگین جنگ شناختی، آماج حملات پیدرپی رسانهای و تبلیغی قرار گیرد تا احتمالا بهدنبال آن برای پیمودن ادامه راه، به تلاطم، تزلزل و تردید دچار شود.
نه آنکه معتقد باشیم همه نقدها علیه شهرداری تهران مشمول عملیات بهانهجویانه رسانهای است؛ نه! هرگز، که قطعا نقدهای مصلحانه و دلسوزانهای وجود دارد که به دنبال ترمیم نقصها و جبران قصورهاست. ولی نمیتوان انکار کرد بخشی از نقدها جز از منظر عملیات روانی قابل تحلیل و تفسیر نیست؛ نقدهایی که از پس هر حادثه، به تندی و تلخی به آسمان رسانه بر میخیزد و همچون دودی سیاه و سوزان، نگاه ناظران را نسبت به حقایق و زحمات، منحرف میسازد. گویی عدهای با اغراض، فرصتجویی و یا حتی طمعورزی مترصد حادثهها و سانحههای دردناکند تا با قید فوریت، انگشتی بر چشمان مدیریت شهری وارد کنند و با قطاری از برچسبها و تهمتها بر این تنور بدمند که دیدید ما از اول هم گفتیم این تیم مدیریت شهری از پس تهران بر نمیآید و بعد با ردیف کردن اتهاماتی نظیر رانت و مدیریت ایدئولوژیک و نگاه سیاسی و حزبی، کارآمدی مجوعهای بزرگ از نیروهای خدوم شهرداری را تخطئه و تخریب کنند.
به موج توئیتها، تحلیلها و خبرپراکنیهای همین چند روز در حوادث پیش آمده دقت کنید، گویی عدهای بر سوگ حوادث شهری خیمه زده و با نیشخندی مرموز، اهداف خود را تعقیب میکنند تا شاید از این نمد، کلاهی برای خود دستوپا کنند.
شکی نیست که اینکار خارج از اصول اخلاق و جوانمردی است؛ اما مهمتر آنکه متضرر و قربانی اصلی از این عملیات روانی، مردمان این شهر هستند که باید هر روز شاهد لشکرکشیهای مجازی از همین جنس باشند که میخواهند پروژههای اصلی شهر در مسیر پیشرفت خود، به کندی دچار شود.
امروز همه عقلا از هر حزب و اندیشه سیاسی باید برای استحکام مدیریت شهری، پناهگاه قابل اطمینانی باشند تا تدابیر اندیشیده شده به سرانجام نیکو برسد و آینده تهران از این نقطه بغرنج، زیستنیتر و مطلوبتر شود. اربابان سیاست فراموش نکنند برای تسویه حسابهای سیاسی دیر نمیشود؛ پس فعلا – حداقل به هواخواهی ایران – بر خون و درد، یادگاری ننویسند.
این یادداشت در روزنامه همشهری (17 مرداد 1402) منتشر شده است.
چه دردناک
گرد وخاک رسانه ای همیشه بیشتر از خود حادثه هست
انصاف که نیست ،باید واقع بین بود .