| سید مهدی سیدی |
برخی گروههای تندرو اصلاحطلب از آقای پزشکیان توقع ساختارشکنی دارند؛ به تعبیری او را به سمتی هل میدهند که زیر میز بزند و فاصله خود را با ارکان نظام حفظ کند؛ با این استدلال که ما به رأیهای خاموش جامعه محتاجیم و اگر نامزد مورد حمایت ما نتواند منتقدین حکومت را به خروش درآورد سبد رأی ما به طرز وحشتناکی خالی میماند؛ و اگر اینبار هم در انتخابات توفیقی به دست نیاوریم باید تا سالها با عالم سیاست خداحافظی کنیم.
البته رفتار دوگانه آنان نیز از چشمها دور نمانده است که در چند انتخابات گذشته مردم را به قهر با صندوق دعوت کردهاند ولی حالا دو دستی و با کله به سمت صندوق رأی و انتخاب رئیسجمهور خیز برداشتهاند. دیگر آنکه هنوز سایه پرونده اعمال دکتر روحانی و دولت او بر سر اصلاحطلبان سنگینی میکند. اصلاحطلبان هرگز نتوانستهاند با این ادعا که روحانی کاندیدای اصلی ما نبوده (کاندیدای نیابتی) از ضعفهای دولت کلیددار، تبرئه و از پاسخگویی معاف شوند.
به نظر میآید جریان اصلاحات تا حد زیادی پایگاه رأی خود را از دست داده و بدنه اجتماعی پیوستهای ندارد که بتواند در این فرصت محدود آنان را به سمت میدان سیاست گسیل دهد. این جریان از حیث شعارهای سیاسی و برنامههای حکمرانی نیز دستی تهی دارد و به خاطر جایگاه منفیباف و سیاهنما، قابلیت بسیجکنندگی خود را از دست داده است. حتی حنای عدالتخواهی (بیشتر از جنس چپ) برخی تئوریسینهای اصلاحطلب نیز دیگر رنگی ندارد که دولت «شهید جمهور»، نصاب بالایی از عدالت و خدمت را از خود به یادگار گذاشته است.
حالا بعد از گفتگوهای مقدماتی آقای پزشکیان و حضورهای تلویزیونی او، این گروههای تندرو اصلاحطلب دچار نوعی سرخوردگی و تا حدی احساس خسارت شدهاند که این پزشکیان نمیتواند بار آنان را بردارد؛ چون ظاهرا نه میخواهد ساختارشکن باشد، نه میخواهد زیر میز بزند، نه میخواهد با ارکان نظام، مقابله قدرت کند و حتی در هر چند جمله، دلدادگی خود را به سیاستهای نظام، برنامه هفتم و آرمانهای مقام معظم رهبری یادآوری میکند. آنان غافلگیرانه با پزشکیانی مواجه شدهاند که به تعبیر خودش در میان گروههای اصلاحطلب، یک اصولگرا است!