| سید مهدی سیدی |
باور کنیم کشورداری سخت و دشوار است و از آن سختتر «ایرانداری» است. پس در گفتگوهای سیاسی حد تعادل را رعایت کنیم:
– نه برای مردم توقع بیجا بسازیم که اگر گروه من سر کار بیاید معجزه میکند؛ هشتتا را نه تا میکند؛ همه گرفتاریها را با ید بیضایی برطرف میکند؛ نیل را میشکافد… .
– نه مردم را از بهبود و اصلاح ناامید کنیم که دیگر فایدهای ندارد؛ اگر میشد در این چهل سال میشد؛ ما از دنیا حذف شدهایم؛ ما در بنبست گرفتار شدهایم… .
بپذیریم حکومتداری، کار سادهای نیست؛ آنهم حکومتی مثل ایران که درگیر یک انقلاب جهانی بوده و به اراده آسمانی خود معادلات بسیاری را دگرگون کرده است.
و اما:
– منابع بالفعل شده محدود است.
– نیازهای کشور ما نامحدود و متنوع است.
– جاماندگیها و عقبافتادگیهای سده اخیر فراوان است.
– سلیقهها و گرایشها در بالاترین حد تنوع است.
– تجربیات تلخ و شیرین تاریخی ما بههمپیوسته است.
– سوء مدیریتها مثل هرجای دیگری موجود است.
– رشتههای نفاق و فساد، بر پای برخی ارادهها تنیده شده است.
– ساختارها و روشها، در برخی موارد دچار کهنگی یا سستی شده است.
– آرمانهای ما بلند و جهانی است و تحقق آن نیاز به زمان و تلاش فراوانی دارد.
و از همه مهمتر: حجم و طیف فراوانی از دشمنیها در برابر ما که شرایط ایران را با هرکشور دیگری متفاوت کرده است. علاوه بر آنکه ایران تلاش میکند خود را بر اساس مبنای صحیح اسلامی و انسانی مدیریت کند و این خود تجربه جدیدی است که راه پیموده روشنی قبل از آن وجود ندارد تا بتوان از آن رونویسی کرد.
همه اینها به ما اثبات میکند نباید در دام دوگانه «توقع کاذب» و «یأس کُشنده» گرفتار شویم.
اگر کسی حتی در یک اداره کوچک در یک بخشداری جزء مدتی را مدیر دوتا کارمند با سهچهارتا اربابرجوع بوده باشد میفهمد مدیریت یک سیستم راحت نیست. پس متوجه باشیم رئیسجمهورها باید با صبوری و استقامت راه پیشرفت را هموار کنند. یادمان نرود «جهش» حتما امکانپذیر است اما «پرواز» نه.