| سید مهدی سیدی |
یادداشت قبلی با عنوان «گفتگویی با یک نماز نخوان» فراوان مورد استقبال قرار گرفت، پس دوباره «نماز» را دستمایه یادداشتی دیگر قرار دادم.
جوان امروز تومنی هفتصنار با نسل ما فرق دارد؛ ما خیلی کارهای دینی را انجام میدادیم چون پدر و مادرمان انجام میدادند، چون مدرسهمان میگفت، چون از انجام ندادن میترسیدیم؛ از اینکه سنگ شویم یا شیطان در جلدمان لانه کند؛ اینکه تنبیه شویم یا در فامیل انگشتنما باشیم.
اما فرزندِ امروز، فرزند لحظهها و لذتهاست. او اهل تجربه است. میخواهد همهچیز را تجربه کند؛ چه انجامدادنیها چه انجام ندادنیها. مقداری از یکیبهدو کردن خوشش میآید. میخواهد حرف، حرف خودش باشد و از همه مهمتر (و البته درستتر) میخواهد خودش شخصا برای انجام دادن کاری به نتیجه برسد. نه اینکه بیدین باشد یا ضد خدا باشد یا بخواهد لج همه را دربیاورد. او میخواهد خودش چیزی را درک کند. او مشتری تفسیرهای خودش است حتی به غلط. او گروههای مرجع خودش را دارد. از الگوهای ذهنی خودش تبعیت میکند. الگوهایی که شاید هرگز معلوم نشود ریشهاش کجاست.
نماز مهمترین است
شاید مهمترین رفتار دینی نماز باشد، حتی شاید از حجاب و خمس و حج و زکات هم رتبه بالاتری داشته باشد که فرمودند اگر نماز قبول نشود سایر اعمال هم قبول نمیشود. پس همه ما در خصوص نماز خواندن باید به اولویت و وفاق برسیم.
چه کنیم نسل جدید نمازخوانتر شود؟
بهترین و اولینترین کار آن است که با آنان از موضوع خداشناسی شروع کنیم. نماز، تعظیم و تسلیم در برابر خداست. حال چگونه انتظار داریم کسی که هنوز خدا را نمیشناسد یا با او آشتی نیست درِ خانهاش را بکوبد و برایش خم و راست شود.
جوان امروز درباره خدا خالیالذهن است؛ دستش خالیست. البته نه آنکه ما دستمان پر بود؛ نه، ما هم دستمان پر نبود ولی بههرحال از دیگران تبعیت میکردیم و با اطاعت از الگوها اهل عبادت میشدیم.
اما جوان امروز میخواهد خودش خدا را بشناسد و حق هم دارد. پس گام آغاز برای نمازخوان کردن، باخدا کردن است و گام اول در باخدا کردن، شناساندن خداست؛ و صد افسوس که در تبلیغات و ترویجات ما خدا خیلی مظلوم است. اصلا در گفتگوهای ما جای خدا خالیست.