| سید مهدی سیدی |
قیام امام حسین (علیهالسلام) ریشهها و زمینههایی دارد. سؤال مهمی که پیشروی ماست آن است که چه عواملی، فرزندزاده پیامبر (ص) را به نقطهای رساند که فریاد هیهات من الذله سر دهد و در مسیر مبارزه تا جایی پیش رود که سرش بالای نی و تنش زیر سم ستوران قرار گیرد و خانوادهاش شهر به شهر آواره نگاههای هرزه و توهینآمیز اموی شوند.
در پاسخ به این سؤال، خود آن حضرت در قالب یک سخنرانی واضح، به بخشی از ریشههای قیام اشاره کرده بهگونهای که برای اهل حق و هرآنکس که میداند و میتواند تکلیفی سنگین ایجاد کرده است.
آنچنانکه در تاریخ ثبت شده است سید و سالار شهدا، یکی دو سال مانده به مرگ معاویه (رئیس امپراتوری شام)، در سفر حج ابتکار عمل را به دست گرفته و هرآنکس را که از بزرگان اسلام در آن سفر مهیاست فراخوانده است. اینچنین است که بیش از دویست نفر از صحابی پیامبر (صلیالله علیه و آله) و هفتصد نفر از تابعان در آن جلسه گرد میآیند و فرزند فاطمه زهرا (سلامالله علیها) ایراد خطبه میکند؛ خطبهای که به «خطبه منا» معروف و منقول است.
مورخان تاریخنگار میگویند در آن ماهها چندین بخشنامه حکومتی از جانب معاویه برای همه امرا و سفرا و زمامداران صادر شده است که در تمام بندهای آن بغض نسبت به علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و تلاش برای محدود کردن شیعیان، برجسته و پررنگ است؛ اینکه دیگر شهادت پیروان علی در دادگاهها قبول نشود و اینکه مدافعان علی از حقوق حقه و از سهم بیتالمال محروم بمانند. در این بخشنامه سناریو خطرناک دیگری نیز وضع شده است که هرکس فضیلتی از علی (ع) میداند مشابه آن را برای سایر یاران پیامبر نقل کند و پاداش بگیرد؛ به این هدف که دیگر علی (ع)، ممتاز و یگانه نباشد.
این ماجرا همزمان است با قدرتگیری معاویه و نفوذ بینالمللی دربار شام. بهگونهای که معاویه و سرویسهای امنیتی او هر صدای مخالفی را به سرعت خاموش میکنند و به قول خودشان با لشکریانی از عسل مسموم مخالفان بنیامیه را از میان برمیدارند.
درست در این نقطه حساس تاریخی، حسین (ع) پیشتر از آنکه سراغ قیام با شمشیر و خون برود به سراغ جهادی از جنس تبیین و روشنگری میرود. خطبهای میخواند که نیمی از آن مشتمل بر فهرستی از ویژگیها و فضائل امیرالمؤمنین (ع) است که برای تکتک آن از حضار، اقرار زبانی میگیرد و آنان بیاستثنا فراز به فراز «اللهم لبیک» میگویند.
حسین (ع) در لابلای این کلمات میخواهد به گروه دانشمندان و افراد تحت نفوذ آنان برساند که هسته و مغز دین «ولایت» است و نماز بیولایت بینمازیست. اعتراض او بر این «کودتای خزنده» آن است که امتداد حکومت نبوی را بهجای نظام ولایت، از دالان حکمرانی خلفا به حکومت پادشاهی موروثی کشانده است.
در نیمه دوم سخنرانی، حسین (ع) تیغ تیز بیان را بهسوی دانشمندان و مهتران مسلمان میگیرد و بر آنان میآشوبد که شما حق را میبینید اما برای دفاع از آن کاری نمیکنید؛ و میترسم خداوند همان را که بر سر علمای یهود آورد بر سر شما بیاورد و عذابش را بر آگاهان دنیازده و عالمان اهل سکوت نازل کند.
برای فهمیدن عاشورا باید این خطبه و این بیان تبیینی حضرت را فهمید و در پی آن، کنشگری سیاسی فرهنگی امروز را بر مرام و مسلک آن بنا نهاد.