| سید مهدی سیدی |
این مطلب حدود 20 سال قبل نوشته شده است و تاریخ تحریر آن به 29 شهریور 1383 بر می گردد؛ به صورت اتفاقی در یادداشتهایم به آن رسیدم و شگفت آنکه چقدر با شرایط امروز جامعه تطبیق دارد.
کجائید ای شهیدان خـدایی؛ بلاجویان دشت کربلایی
کجائید ای سبکبالان عاشق؛ پرندهتر ز مرغان هوایی
به کجا رفتید ای قلههای ایمان و ای داعیهداران عشق و ای آیههای قرآن؟
دلهای ما هنوز به عشق شما میتپد و تمامی فضای وجودمان از یاد شما لبریز است. گرچه به ظاهر از عروجتان، روزها میگذرد؛ ولی هنوز در میانمان جای دارید و اگر چه اینبار به پاس یادمان هفته دفاع مقدس از شما مینویسیم و میخوانیم, ولی خوب آگاهیم که یاد شما و رادمردیهایتان برای همیشه تاریخ لازم است.
ای شهیدان عشق! بیایید و یکبار دیگر بر ما فرشیان خاک نشین نظری کنید.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
و اما اینبار از سوز دل با شما پیمان میبندیم که راهتان را بیرهرو نگذاریم.
خوب میدانیم که امروز خاکریزها فراتر رفته است؛ میدان نبرد خاک داغ جبهههای جنوب و غرب نیست. امروز دشمن به پشت درهای ایمانمان رسیده و عقیدهمان را آماج حملات موشکی و شیمیایی قرار داده است. امروز خاکریزها فراتر رفته. اگر دیروز سنگرها از خاک بنا میشد امروز سنگری از ایمان و عقیده و تقوا لازم است. اگر دیروز گلوله ها از سرب و آهن بود، امروز گلولهها از جنس شک و تردید و بیایمانی است. اگر دیروز گلولهها قلبمان را پاره میساخت، امروز دینمان را میسوزاند. اگر دیروز دوست از دشمن شناخته میشد، امروز دشمنان سنگدل در لباس دوست بسیارند. دیروز دشمن به نیت فتح خاکمان هجوم آورد و امروز به نیت فتح فرهنگمان میتازد. اگر دیروز میخواستند خانههایمان را ویران کنند، امروز میکوشند حجابمان را از ما بگیرند. میخواهند دخترانمان حجاب نداشته باشند و پسرانمان غیرت. در جنگ دیروز هر که با تیر دشمن کشته میشد، شهید نامیده میشد و بر او افتخار میکردیم اما در جنگ امروز هرکس با تیر نیرنگ دشمن کشته شود مایه ننگ و بیآبرویی او و جامعه است.
ای شهیدان راه حق! امروز با شما خالصانه پیمان میبندیم که تا آخرین قطره خون خود پاسدار ایمانمان باشیم و خلوص و اعتقادمان را با هیچ نیرنگ و خدعه از دست ندهیم و در دفاع از عقیده مقدس بمانیم.
از ما پیمان و از شما یاوری.
روحتان شاد.