| سید مهدی سیدی |
دوستی پرسید گاهی بین «اختیار» و «اجبار» شک میکنم؛ خلاصه ما آزادیم یا مجبور؛ سرنوشت ما نوشته شده است یا خود آن را مینویسیم؟
این متن با الهام از بیانی از حاجآقای قرائتی نوشته شده است:
حداقل چهار دلیل شهودی و فطری بهنفع این مطلب وجود دارد که ما در انجام کارها آزادیم و اختیار داریم؛ یعنی کسی ما را برای انتخاب مجبور نکرده است:
1- پشیمانی: همین که گاهی و البته بارها از انجام کاری پشیمان میشویم خود نشانه آزادی ماست. اگر ما مجبور بودیم گزینههای زندگیمان را انتخاب کنیم (جبر) پس پشیمانی برای چه؟ همین که در وجدان خود شاهد پشیمانیهای عمیق هستیم یعنی عمیقا باور داریم بهقدر کافی آزادی داریم.
2- تردید: همین که برای انجام کاری یا عدم انجام آن مردد میشویم یعنی بهقدر کفایت آزادی داریم؛ وگرنه اگر من مجبورم صرفا یک گزینه را برگزینم پس تردید چه معنایی دارد؟
3- انتقاد: همین که بابت انجام بعضی کارها از بعضی آدمها انتقاد میکنیم نشانه آن است که دیگران را هم آزاد میدانیم؛ وگرنه چه معنایی دارد از عمل شخصی که مجبور به انجام کاری بوده انتقاد کنیم.
4- تحقیق و بررسی: همین که برای انجام بعضی کارها و یا برای برخی انتخابها دست به تحقیق و بررسی میزنیم و زمینهها و شرایط کار را میسنجیم و عاقبت و نتایج آن را مرور میکنیم خود نشانه روشنی از آزاد بودن ماست؛ وگرنه کجا دیدهایم کسی در فضای جبر و اجبار برای کاری تحقیق و تفحص کند.
قاعدتا نظیر این چهار دلیل میتوان چندین دلیل دلگرمکننده دیگر در متن زندگی پیدا کرد که به این شبهه ذهنی ما پاسخ مطمئن و آرامکننده میدهد. البته بپذیریم این شبهه و این اشکال در ذهن خیلی از آدمها شکل نمیگیرد و فقط برخی افراد در بعضی حالات درگیر این حالت زجرآور میشوند.