| سید مهدی سیدی |
جای زن و مرد در اتوبوسهای بیآرتی تهران جابجا شده است؛ از اینبهبعد قسمت جلو اتوبوس برای آقایان و قسمت انتهایی برای خانمهاست. شهرداری برای این تصمیم دلایل قانعکنندهای اعلام کرده است.
در صبح بارانی امروز سه نفر خانم (دو نفر در حالت کشف حجاب) وارد قسمت آقایان شدند و البته کسی هم ممانعتی نکرد. نفر سوم بهمحض جاگیر شدن شروع به دادوفریاد کرد: ما زنها باید حقمان را از مردها بگیریم. این جابجایی یک ظلم است. میخواهند ما را محروم کنند. دیگر اجازه نمیدهیم هرکاری دلتان میخواهد با ما بکنید. دیگر در برابر شما عقبنشینی نمیکنیم و شما را سرجایتان مینشانیم! آنقدر با پرخاش این حرفها را ادامه داد که آقایی با خنده و ادب گفت خانم! چرا داری سر ما داد میزنی؟ ما هم مثل شما مسافریم. اگر نکتهای دارید باید به مسئولش اعلام کنید. یکیدو نفر دیگر هم زیرزبانی چیزی گفتند ولی آن خانم باحالتی عصبی شروع کرد به نزاع بیشتر که:
نه! شما همهتان مقصرید. من به نمایندگی از خانمها اجازه نمیدهم پیشروی کنید. از قسمتهای دورتر اتوبوس چند نفر آقا صدایشان را بلند کردند:
چرا صبح اول وقت اعصاب ما را بههم میریزی. اصلا شما چرا به خودت اجازه دادهای به قسمت آقایان وارد شوی؟ آقای راننده! لطفا نگه دار این خانم از اتوبوس پیاده شود؛ و البته راننده هم اساسا کاری به ماجراهای داخل کابین نداشت و با پوزخندی مسیر را ادامه داد.
خانم مذکور داد و فریاد را به مرحله توهین رساند و شروع به فحاشی و ناسزا کرد و تکتک آقایان اتوبوس را یکدور نواخت و بهتدریج چنان فحشهای رکیکی نثار جمعیت کرد که در جمع لاتهای تهران هم کمتر تبادل میشود. چند نفر از مردها بقیه را دعوت به آرامش کردند که کاری به کارش نداشته باشید، شاید از دست شوهرش شاکی است! ناگهان یکی از آن میان با لحن دلسوزانهای خطاب به بغلدستیهایش گفت: «آقا! ول کنید؛ همه ما نهایتا ده دقیقه دیگر پیاده میشویم؛ ارزش برخورد ندارد».
این جمله مهم است؛ از مهم هم مهمتر! به ذهنم رسید همین تکجمله روایتگر ویروس فکری خطرناکی است که احتمالا آدمهای بیشتری را به خود آلوده خواهد کرد: همه ما نهایتا پیاده میشویم پس بیخیال!
این تِم بیخیالی، نقطه مقابل امید و دغدغه است. حالا ریشهاش هرچه که میخواهد باشد؛ مهم آن است که این حس بیخیالی جامعه را به سمتی میکشاند که از خود حفاظت نکند، اشکالات خویش را نیابد و برای اصلاح آن گامی برندارد. باید بذر ناامیدی را از بطن جامعه بیرون کشید و بهجای آن نهال دغدغه و اقدام نشاند. بعضی موجهای بیفرهنگی که از سر طراحی و نفوذ جریانات معاند به دلوجان جامعه وارد شده است مقابله ویژه میطلبد؛ این مقابله چیزی فراتر از اقدامات حاکمیتی و تأمینی است. در لایهای از این مقابله به همدلی امیدوارانه و تلاش جمعی اصلاحگرانه جامعه محتاج است تا روشی از زندگی سعادتمندانه، عفیفانه و روبهپیشرفت میسر شود. یادمان باشد آنان که فکر میکنند تا چند دقیقه دیگر پیاده میشوند، قدری خطرناکند. باید آنها را منزوی کرد.